| |
مهندسی بافت
در تاریخ شنبه، ۱۰ بهمن ۱۳۸۸ توسط irbiotechnews |
|
در این مقاله خوانندگان خبرنامه می توانند اطلاعاتی کلی درباره استفاده از مواد پلیمری مصنوعی و یا مواد زیستی طبیعی به عنوان داربست سه بعدی و تحویل موضعی فاکتور های رشد القاء کننده برای ایجاد بافت های مهندسی شده رگ دار، به دست بیاورند.
مهندسی بافت (tissue engineering) یکی از علوم جدید است که در سال های اخیر در درمان ضایعات بافتی و اندامی و حتی جایگزینی کامل یک اندام، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. به طور کلی در مهندسی بافت، محققین با سه چالش عمده مواد زیستی (biomaterial)، رگ زایی (angiogenesis) بافت مهندسی شده و سیستمی برای تحویل(delivery) فاکتورهای زیستی و داروها به بافت مهندسی شده روبرو هستند و سعی در بهینه سازی آنها دارند. رگ زایی برای توسعه اغلب بافت ها از جمله آنهایی که دچار اخلال در خون رسانی پاتولوژیک شده اند، جزء مهمی از استراتژی های مهندسی بافت می باشد. بنابراین کنترل مقدار، مکان و مدت زمان تجویز فاکتور های رگ زایی از طریق استراتژی های تحویل دارو برای تقلید هرچه بهتر محیط سلول های بنیادی ضروری می باشد.
این مقاله توسط دو دانشجوی دکترای تخصصی علوم سلولی و ملکولی دانشگاه فردوسی مشهد و یک کارشناس ارشد علوم سلولی و ملکولی دانشگاه خاتم تدوین شده است. به نظر می آید تعداد زیادی از دانشجویان و محققان کشورمان به این زمینه از تحقیقات علاقمند هستند و همانند گذشته شاهد اخبار خوبی از نتایج دستاوردهای پژوهشگران کشورمان در این زمینه خواهیم بود.
--------------------
امروزه توسعه بافت ها یا اندام های پیچیده تر از قبیل قلب، عضله، کلیه، کبد و شش مورد توجه ویژه قرار گرفته است. استفاده از پیوندهای خودی (autologous) یا غیرخودی (allogenic) در جراحی های سنتی پیوند عضو با مشکلات جدی از قبیل مرگ ناحیه دهنده و کمبود بافت دهنده مناسب در پیوندهای خودی و خطر انتقال بیماری و مشکلات ایمونولوژیکی در پیوندهای غیرخودی مواجه می باشد. برای غلبه بر این مشکلات به نظر می رسد مهندسی بافت راه حل مناسب وکارآمدی باشد. بیشتر فعالیت های مهندسی بافت، در سه بخش موادزیستی، رگ زایی بافت مهندسی شده و سیستمی برای تحویل فاکتورهای زیستی و داروها به بافت مهندسی شده انجام می شود (شکل 1). مهندسی بافت با جایگزین کردن و بازیافت بافت ها و اندام های گوناگون به وسیله استفاده از سلول های بنیادی و مولکول های زیستی در درون داربست های زیستی(biological scaffolds) با ساختار سه بعدی بر مشکلات فائق آمده است. مشخص شده است که محیط سلولی، نقش مهمی را در تعیین سرنوشت و عملکرد سلول های پیش ساز (progenitor) دارد. تعامل دقیق سیگنال های موضعی و موقتی از محیط سلولی برای سلول های بنیادی جهت ایجاد بافت های عملکردی و پیچیده بسیار ضروری می باشد.
ارزیابی های بسیار پیشرفته از قبیل تکنیک ریزآرایه (microarray) ماتریکس خارج سلولی و تکنولوژی های دیگر به طور گسترده ای میان کنش های سلولی اختصاصی را با اجزای ماتریکس خارج سلولی (extra-cellular matrix=ECM) و پلیمرها نشان داده است. این تکنیک می تواند در مقیاس بسیار وسیع و در مدت زمان کم، سیگنالینگ و پاسخ سلول های بنیادی به انواع بسیار زیادی از داربست ها را مورد ارزیابی قرار دهد. همزمان با پیشرفت هایی که در زمینه شناسایی مواد زیستی جدید و هم چنین خلاقیت هایی که در دستکاری و استفاده از داربست ها وجود دارد، به نظر می رسد در آینده، سلول درمانی (cell therapy) به تعمیر اندام ها و بافت های آسیب دیده در in vivo و همچنین ایجاد ساختارهای بافتی در شرایط in vitro برای پیوند اعضاء می انجامد.
--------------------
رگ زایی (angiogenesis)
امروزه بیمارانی که دارای بیماری های قلبی هستند از طریق روش های سنتی جراحی برای رگ زایی مجدد ماهیچه قلبی پیشنهاد نمی شوند. با افزایش جمعیت این بیماران، درمان از طریق رگ زایی به وسیله تکنیک های مهندسی بافت، نویدبخش کمک به این بیماران می باشد. علاوه بر این، مهندسی بافت، خود نیز نیازمند رگ زایی برای اندام ها و بافت های بزرگ، جهت انتقال مواد غذایی و مواد زائد است. بنابراین برای تحریک تشکیل شبکه هایی از رگ های خونی جدید در بافت مهندسی شده باید استراتژی های مناسب طراحی گردد. گزارش های زیادی در خصوص طراحی و بهینه سازی داربست هایی برای تحریک موضعی رگ زایی در in vivo و تحریک نفوذ رگ های میزبان به درون داربست وجود دارد.
علی رغم موفقیت هایی که در مهندسی زیستی بافت ها از قبیل بافت هایی که از لایه نازکی از سلول ها تشکیل شده اند (مانند پوست) به دست آمده است، یکی از چالش های اصلی در مهندسی بافت در آینده، تولید اندام های بزرگتر با ساختار پیچیده تر مانند کلیه می باشد که بیشتر تحت عنوان مهندسی ارگان (organ engineering) از آن یاد می شود. بافت هایی که از یک توده بزرگ سلولی تشکیل شده اند نیازمند شبکه ای از سرخرگ ها، سیاهرگ ها و مویرگ ها جهت تحویل مواد غذایی می باشند.
توسعه روش های کارا برای رگ زایی بافت مهندسی شده جهت به دست آوردن نتایج موفقیت آمیز، بسیار حیاتی می باشد. بعضی از توصیه های اساسی را که باید قبل از دنبال کردن هدف رگ زایی یک بافت مدنظر داشته باشیم به شرح ذیل می باشد :
1- داربست حمایت کننده برای بافت مهندسی شده باید با رشد سلول پیش ساز اندوتلیال (EPC) و شکل گیری رگ ها سازگار باشد. داربست می تواند با موادی که اجازه رشد و چسبندگی به سلول های اندوتلیال می دهند از قبیل کلاژن، فیبرونکتین، لامینین و .... پوشیده شود.
2- داربست باید درجه بالایی از تخلخل را داشته باشد تا اجازه نفوذ رگ های خونی را به درون پیوند بدهد.
3- فاکتورهای رشد رگ زایی برای تکثیر سلول های پیش ساز اندوتلیال و شکل گیری رگ های خونی مورد نیاز می باشند. بنابراین استفاده از منبعی از یک فاکتور رگ زایی که به طور آهسته به درون بافت مهندسی شده رها می شود، باعث افزایش رشد رگ های جدید از شبکه رگی میزبان به درون بافت پیوند شده خواهد شد. همچنین سلول هایی که درون بافت مهندسی شده هستند می توانند دچار تغییر ژنتیکی شده، به طوری که خودشان فاکتور رگ زایی ترشح کنند. ترشح فاکتورهای رگ زایی از داربست مهندسی شده می تواند سلول پیش ساز اندوتلیال را از دستگاه گردش خون میزبان به ناحیه پیوند شده جذب نموده و رگ زایی بافت پیوند شده را تحریک نمایند.
4- به منظور افزایش رگ زایی بافت مهندسی شده، انواع مختلفی از سلول های بنیادی مانند EC (Endothelial Cell)، EPC (Endothelial Progenitor Cell) وOEC (Outgrowth Endothelial Cell) می توانند مورد استفاده قرار بگیرند. این سلول ها رگ هایی را در درون بافت مهندسی شده در in vitro تشکیل داده و می توانند به شبکه رگی میزبان در in vivo متصل شوند.
5- فرایند رگ زایی در بافت مهندسی شده باید قابل کنترل باشد. تولید دائمی بیش از حد فاکتورهای رگ زایی از قبیل Vascular Endothelial Growth Factor (VEGF) ممکن است منجر به تشکیل رگ های خونی غیرعملکردی و بد شکل شود. تشکیل رگ های جدید باید با تکوین عادی رگ زایی در دوران جنینی و پس از آن مطابقت داشته باشد. ترکیب غلظت ها و دوره های زمانی گوناگون برای فاکتورهای رگ زایی مختلف توصیه می شود.
اگر چه اکثر اطلاعاتی را که امروزه در زیست شناسی مدرن داریم از کشت سلولی دو بعدی قدیمی بر روی سطوح صاف محیط کشت به دست آورده ایم، امروزه کاملا پذیرفته شده است که سلول ها در درون بدن در یک محیط سه بعدی (3-D) پیچیده ساکن و تکثیر و تمایز می یابند. اغلب تحقیقات رایج امروزی در دستکاری های سلول های بنیادی و مواد زیستی روی چنین محیط های سه بعدی انجام می گیرد بنابراین ابتدا روی مواد زیستی و مفهوم کشت سلولی سه بعدی بحث می کنیم.
--------------------
مواد زیستی: داربست هایی برای کشت سه بعدی سلول های بنیادی
اصطلاح مواد زیستی تعاریف زیادی دارد که یکی از تعاریف سنتی آن عبارت است از مواد غیرزنده ای که در وسایل پزشکی مانند پروتزهای مفاصل استفاده می شود. اما امروزه تکنولوژی مواد زیستی تکامل یافته و تعریف دقیق تر آن عبارت است از موادی که برای کنترل محیط بیولوژیکی سلول ها و بافت ها طراحی می شوند و علاوه بر این که با میزبان سازگارند، دارای نقش ساختاری نیز می باشند و می توانند سیگنالینگ سلول ها را از طریق سیگنالهای محیطی تحریک نمایند.
داربست هایی که بر اساس مواد زیستی ساخته می شوند مهمترین ابزار در فراهم کردن یک محیط سه بعدی برای سلول ها، هم در محیط کشت و هم در درون بدن می باشند. این ساختارهای سه بعدی یک داربست ایده ال را برای ارتباطات سلول- سلول و سلول– مواد زیستی فراهم می کنند و خصوصیات آنها برای تحریک تمایز سلول ها به سمت لاین های سلولی ویژه متغیر می باشد. داربست ها در مهندسی بافت دارای عملکردهای متعددی بوده و نقش آنها در تکوین بافت به خصوصیات ویژه انواع مواد زیستی به کار رفته بستگی دارد. داربست ها علاوه بر اینکه به عنوان سیستم های تحویل مولکول های فعال زیستی مانند فاکتورهای رشدVEGF،FGF ، PDGFو TGF-β در طی تشکیل بافت عمل می نمایند، باعث تحریک اتصالات سلولی، تکثیر و سازمان یابی سلول ها نیز می شوند.
در ساخت و انتخاب داربست های زیست سازگار (biocompatible) چه بصورت مصنوعی یا طبیعی باید ویژگی هایی از قبیل انتقال بهینه مایعات زیستی، تحویل مولکول های فعال زیستی، تخریب تدریجی داربست پس از پیوند در درون بدن، دارا بودن سطوح قابل تشخیص برای چسبیدن سلول های مختلف، داشتن تمامیت مکانیکی و توانایی القاء مسیرهای سیگنالینگ مورد توجه قرار گیرد. موفقیت نهایی در سازمان دادن و توسعه و تکوین بافت ها شدیداً وابسته به این خصوصیات می باشد. زیرا این ویژگی ها باعث چسبندگی سلولی، انتقال مواد غذایی و مواد زائد، سنتز ماتریکس، سازمان دادن ماتریکس و تمایز سلولی می شوند. اغلب مواد زیستی که برای ساخت داربست ها به کار می روند می توانند از نظر فیزیکی و شیمیایی برای تنظیم این خصوصیات حیاتی در جهت مطالعه رفتار سلول های بنیادی مورد دستکاری قرار بگیرند. مطلوب ترین حالت این است که مواد زیستی سازنده ی داربست، وقتی در درون بدن قرار می گیرد بدون ایجاد سمیت و با یک سرعت بهینه، همزمان با تشکیل و رشد ECM و سلول ها، تخریب گردد. برخلاف ساختارهای پروتزی که به صورت دائم پیوند داده می شوند، مواد زیستی سازنده ی داربست ها باید تنها به صورت موقتی موجب راهنمایی و هدایت سلول های کشت شده در داربست شود و یا باعث فراخواندن سلول از بافتهای مجاور گردیده و با فیزیولوژی ارتباطات سلولی که برای تکوین یک بافت ضروری است، تداخل نکند.
شیوه های گوناگونی می توانند تخریب مواد زیستی را کنترل کنند. تخریب سریع مواد زیستی می تواند تمامیت مکانیکی داربست را به خطر بیندازد. بنابراین باید میزان سختی(stiffness) و سرعت تخریب به دقت تنظیم گردد. مشخص شده است که آلژینات(alginate) باعث حفظ میزان سختی داربست شده، اما تخریب آن را تسریع می نماید که شکل گیری استخوان از سلولهای استرومال مشتق شده از مغز استخوان را بهبود می بخشد. بنابراین سرعت تخریب پلیمر می تواند یکی از اهداف بالقوه برای طراحی و استفاده در جهت تحریک تمایز سلول های بنیادی به سمت یک لاین سلولی خاص باشد.
اندازه منافذ و میزان تخلخل و پیوستگی منافذ (pore connectivity) داربست نیز فاکتورهای بسیار مهمی می باشند که باید مورد توجه قرار گیرند. اندازه منافذ از میکرون تا میلیمتر متغیر است و ترافیک سلول ها را تحت تاثیر قرار می دهد، به طوری که منافذ بسیار بزرگ می توانند رگ زایی را دچار اخلال نمایند، زیرا در این حالت سلول های اندوتلیال قادر نیستند با هم ارتباط پلی برقرار کنند. وقتی که منافذ بزرگتر از قطر یک سلول اندوتلیال باشد، منافذ می توانند تمامیت (integrity) مواد زیستی و اثرات متقابل سلولی را تحت تاثیر قرار دهند. در مقابل منافذ کمتر از 100 نانومتر انتشار مواد غذایی و فاکتورها را دچار مشکل می نمایند . انتشار کم اکسیژن و مواد غذایی ممکن است موجب پس زدن بسیاری از پیوند ها و کاهش بقاء سلول های پیوند شده گردد. انتشار در پلیمرها شدیداً به اندازه منافذ (از لحاظ قطر و طول ) و تعداد منافذ وابسته است.
اگر چه بسیاری از مواد زیستی می توانند بستر مکانیکی و نواحی و جایگاه های چسبندگی را فراهم کنند، اما نمی توانند فنوتیپ سلولی را همانند فاکتورهای رشد، ایجاد نمایند. از آنجایی که استرپتوآویدین یک تترامر با چهار جایگاه برای اتصال بیوتین است، پلیمرهای بیوتینه می توانند به آسانی از طریق استرپتوآویدین به فاکتورهای رشد متصل شوند. این تکنیک برای اتصال RGD (آرژنین - آسپارتات – گلایسین) به پلیمرهای پلی لاکتیک اسید) (PLA و پلی گلیکولیک اسید ) (PGA استفاده شده است.
--------------------
مواد زیستی طبیعی(natural biomaterials)
مواد زیستی طبیعی برای توسعه داربست ها می تواند شامل اجزایی که در ماتریکس خارج سلولی یافت می شوند از قبیل کلاژن، فیبرینوژن، هیالورونیک اسید، گلیکوزآمینوگلیکانها(GAGs) ، هیدروکسی آپاتیت و غیره باشد. بنابراین اینگونه داربستها دارای مزیت هایی نظیر زیست سازگار بودن (biocompatibility)، زیست فعال بودن (bioactivity) و داشتن ویژگی های مکانیکی مشابه بافت طبیعی می باشند. مواد زیستی طبیعی دیگر شامل موادی هستند که از گیاهان، حشرات و اجزای سازنده حیوانات به ترتیب مانند سلولز، کیتوزان و فیبروئین ابریشم بدست می آیند. استفاده از مواد زیستی طبیعی نسبت به مواد زیستی مصنوعی دارای معایبی از جمله محدودیت کنترل خصوصیات فیزیکی و شیمیایی، مشکل تغییر سرعت تخریب، مشکلات استریلیزاسیون و خالص سازی و آلودگی به ویروس ها و پاتوژن ها می باشد. امروزه پلیمرهای طبیعی به شکل سوسپانسیون های ویسکوز ژلی یا به شکل اسفنج متخلخل منفذ دار جهت تحویل فاکتورهای رشد، استفاده می گردند.
در سالهای اخیر تعدادی از مواد زیستی طبیعی مانند کیتوزان، هیالورونیک اسید و غیره به صورت تجاری در دسترس قرار گرفته اند. MatrigelTM محصول رایج تجاری است که امروزه به وفور مورد استفاده قرار می گیرد و شامل اجزای ماتریکس خارج سلولی شامل لامینین، کلاژن تیپ 4 و هپاران سولفات پروتئوگلیکان می باشد. فیبرینوژن و فیبرین از دیگر انواع مواد طبیعی مشتق شده از بافت ها می باشند که می توانند برای ایجاد داربست های سه بعدی مورد استفاده قرار گیرند.
هیالورونیک اسید یک ماده زیستی بسیار جالب است، چون در رفتار سلولی و سیگنالینگ سلولی شرکت می نماید. هیالورونیک اسید در بافت ها به شکل ژل مانند وجود دارد، اما می تواند از نظر شیمیایی به صورت فیبر، غشاء یا میکروسفر پردازش گردد. یک تیپ تغییر یافته از هیالورونیک اسید بنام Hyaff® به صورت تجاری در دسترس می باشد. داربست هایی که بر مبنای Hyaff® ساخته می شوند، قابلیت تخریب داشته و علاوه بر ایجاد یک محیط سه بعدی از مواد طبیعی، به سلول ها اجازه می دهند که داربست را با ماتریکس خارج سلولی تولیدی خودشان جایگزین نمایند. گزارش های زیادی مبنی بر استفاده از هیدروژل های هیالورونیک اسید برای حفظ حالت پرتوانی(pluripotency) و تمایز نیافته سلول های بنیادی جنینی انسان (hESC) وجود دارد. مشخص شده است که اضافه کردن فاکتورهای رشد محلول به این هیدروژل ها سبب تمایز سلول های بنیادی جنینی انسانی به سمت یک لاین سلولی خاص می گردد. علاوه بر این، سلول های بنیادی مزانشیمی که بر روی این داربست ها رشد داده شده اند، ساختارهایی شبیه به تاندون ایجاد نموده و در in vitro پروتئین های تاندونی متنوعی را بیان می کنند، در حالی که تمایز به سمت استخوان و غضروف را مهار می نماید.
--------------------
مواد زیستی مصنوعی ( synthetic biomaterials)
پلی گلیکولیک اسید، پلی لاکتیک اسید و پلیمر ترکیبی پلی لاکتید کو گلیکولید اسید (PLGA)، به طور گسترده ای به عنوان مواد زیستی سازنده داربست های سه بعدی جهت ارزیابی رفتارهای سلولی استفاده می گردند. پلی استرهایی مانند PGA، PLAو PLGA دارای فاکتورهای ضروری مانند زیست سازگار بودن، قابل پردازش بودن و سرعت تخریب قابل کنترل می باشند. این مواد زیستی به طور هیدرولیتیک در درون بدن از پیوندهای استری تخریب شده و تبدیل به اسیدلاکتیک و اسید گلیکولیک می شوند که به طور فیزیولوژیکی از طریق مسیرهای متابولیکی برداشته خواهند شد. وزن مولکولی پلیمر و نسبت پلیمرها به یکدیگر، برای کنترل سرعت تخریب به راحتی قابل تنظیم می باشند. این مواد زیستی مصنوعی را برای مهندسی بافت بسیار جذاب می سازد. علاوه بر این، روش های استانداردی مانند salt leaching، sintering، porogen melting وnanofiber electro spinning برای تولید داربست های سه بعدی متنوع مورد استفاده قرار می گیرد.
این داربست ها رشد سلول های بنیادی جنینی و همچنین سازمان یابی سه بعدی شبه بافتی آنها را سبب می گردند. با استفاده از این داربست های قابل تخریب علاوه بر اینکه یک بستر ساختاری مکانیکی ضروری برای کنترل رشد سلول های بنیادی جنینی ایجاد می شود، انتقال کارآمد مواد غذایی و دیگر فاکتورهای رشد نیز صورت می گیرد. هنگامی که سلول های بنیادی جنینی یک ساختار بافتی سه بعدی را شکل می دهند، داربست به صورت تدریجی تخریب شده و تنها سلول های تمایزیافته باقی می مانند. در چنین سیستمی با استفاده از سیگنال های رشد مناسب، تمایز سلول های بنیادی جنینی به انواع زیادی از بافت های گوناگون بدون تغییر مواد ماتریکس اولیه امکان پذیر می گردد.
خصوصیات فیزیکی ساختار داربست مانند اندازه منافذ و ترکیب پلیمر به طور معنی داری تمایز سلول های بنیادی جنینی موشی را به لاین سلولی هماتوپوئتیک تحت تاثیر قرار می دهد. میزان تخلخل داربست با اندازه منفذ کمتر از 150 میکرومتر با تمایز به سمت لاین سلولی هماتوپوئتیک نسبت معکوس دارد. تشکیل سلول های پیش ساز هماتوپوئتیک (HPC) با غلظت ترکیب پلیمر در داربست نسبت مستقیم دارد. اگرچه مواد زیستی مصنوعی دارای مزایای مهمی از قبیل قابلیت تنظیم خصوصیات مکانیکی، سرعت تخریب و میزان تخلخل می باشند، اما دارای معایبی از قبیل زیست فعال بودن ذاتی اندک ( مانند (PEG و تولید محصولات اسیدی ) مانند PLA و PLGA ( نیز هستند. تغییر مواد مصنوعی با ترکیبات زیستی شیمیایی و بیولوژیکی می تواند باعث ایجاد پاسخ های سلولی مناسب گردد. خصوصیات فیزیکی این پلیمرها با تغییر نسبت اسید لاکتیک به اسید گلیکولیک، وزن مولکولی و میزان کریستاله شدن قابل تغییر می باشد.
منابع:
1. A.B. Ennett and D. J. Mooney. Tissue engineering strategies for in vivo neovascularisation. Expert. Opin. Biol. Ther. 2:805–818 (2002).
2. A.J. Engler, S. Sen, H.L. Sweeney, D.E. Discher, Matrix elasticity directs stem cell lineage specification, Cell 126 (2006) 677–689.
3. Almany, L.; Seliktar, D. Biosynthetic hydrogel scaffolds made from fibrinogen and polyethylene glycol for 3D cell cultures. Biomaterials 2005, 26, 2467-2477.
4. Asahara T, Takahashi T, Masuda H, Kalka C, Chen D, Iwa- guro H, Inai Y, Silver M, Isner JM (1999) VEGF contributes to postnatal neovascularization by mobilizing bone marrow-derived endothelial progenitor cells. EMBO J 18: 3964-3972
5. Backer, M. V.; Patel, V.; Jehning, B. T.; Claffey, K. P.; Backer, J. M. Surface immobilization of active vascular endothelial growth factor via a cysteine-containing tag. Biomaterials 2006, 27, 5452-5458.
6. Badorff C, Brandes RP, Popp R, Rupp S, Urbich C, Aicher A, Fleming I, Busse R, Zeiher AM, Dimmeler S: Transdifferentiation of blood-derived human adult endothelial progenitor cells into functionally active cardiomyocytes. Circulation 2003, 107:1024-1032.
7. Bradshaw, A. D.; Sage, E. H. Regulation of Vascular Morphogenesis by Extracellular Matrix Proteins. The New Angiotherapy: Totowa, New Jersey, 2002; pp 51-66.
8. C.S. Young, H. Abukawa, R. Asrican, M. Ravens, M.J. Troulis, L.B. Kaban, J.P. Vacanti, P.C. Yelick, Tissue-engineered hybrid tooth and bone, Tissue Eng. 11 (2005) 1599–1610.
9. C.J. Flaim, S. Chien, S.N. Bhatia, An extracellular matrix microarray for probing cellular differentiation, Nat. Methods 2 (2005) 119–125.
نوشته: حجت نادری مشکین، حبیب رضانژاد و راحله امیرخواه
|
|